HonaredefaView

X
توضیحی کوتاه درباره اثر :

سربازان عراقی درصدد هستند تا مردان يك روستای مرزی را به جبهه ببرند، اما آن ها ريشه خود را ايراني می دانند. به همين دليل شبانه تصميم به فراری دادن جوان ها می گيرند. قضيه لو می رود و عراقي ها دستور دستگيری همه مردان جوان روستا را می دهند. در اين بين مردم شورش می كنند و سرهنگ و سربازان عراقی را در پاسگاه زندانی می كنند و آماده كوچ به طرف ايران می شوند، اما باز درگيری ميان سربازان عراقی و مردم صورت می گيرد و سرهنگ عراقی اوياق خان، بزرگ روستا را مجبور می كند كه يا تسليم شود و يا بپذيرد كه مردم روستايش مانند مردم حلبچه در يك بمباران شيميائی كشته شوند. اوياق خان بدون اينكه مردم روستا قبول كنند تسليم می شود، اما مردم می فهمند و با سربازان عراقی درگير می شوند و در انتها پرچم خونين ايران را به احتزاز در می آوردند.